جوان مومن انقلابی

جوان مومن انقلابی

دنبال کننده ما در شبکه های اجتماعی باشید.
aparat.com/javane_enghelabi.blog.ir

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی

به نام خدا

خدا آغاز و پایانی است بر تمام کارها

وبلاگ جوان مومن انقلابی در راستای اهداف والای اسلام و انقلاب قصد در روشنگری و تبیین برخی مطالب جامعه برحسب اهمیت برای اصلاح خود و جامعه دارد؛ باشد که هر کس با خواندن این مطالب و رضایت نسبت به آن، به نشر هر چه بهتر آن کمک کند. در اینجا اگر به کسی انتقاد می شود، باید تحمل کند و اگر از کسی نیز تعریف می شود باید ذره ای نیز به غرورش اضافه نشود.هم چنین از نظرات تک تک شما عزیزان برای اعتلای قلم این حقیر، استفاده وافر خواهم کرد.

درپناه خداوند متعال

امضا: جوان مومن انقلابی (جما)

۰ نظر ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۶:۰۹

هر ساله در روزهای منتهی به ایام الله 9 دی، بحث درباره فتنه داغ تر از روزهای معمول می شود. نظام جمهوری اسلامی از زمان پیروزی آن تاکنون با فتنه ها و آزمون های کوچک و بزرگی روبرو بوده است که تمامی آنها با عنایت باری تعالی، رهبری حکیمانه امامین انقلاب و بصیرت ملتِ همیشه در صحنه پشت سر گذاشته شد. فتنه هایی که با ریزش بخشی از خواص جامعه همراه بود اما در مقابل رویش های فراوانی را در نسل های جدید انقلاب شاهد بودیم. یکی از رویش های بارز این درخت تنومند انقلاب، قشر دانشجویان مومن و انقلابی هستند.  بنابراین ضروری است بدانیم که نسبت دانشجو به عنوان یکی از اقشار موثر جامعه با فتنه چیست؟ چگونه فتنه را بشناسد و به چه صورت با آن مقابله کند؟ در فتنه چگونه باید عمل کند تا در رفع فتنه موثر باشد؟ بعد از پایان فتنه چه وظایفی بر دوش ایشان است؟ پاسخ این سوالات و مواردی از این دست، نباید برای دانشجوی نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی محل ابهام باشد.

بدیهی است که عوامل خارجی و دست نشانده­ ی داخلی آنان برای شکست نظام جمهوری اسلامی، سالیان طولانی برای شکل گیری فتنه تلاش می کنند. بعد از رخداد فتنه، کشور را دچار التهاب و مشکلات می کنند و در صورت شکست به دنبال راه های دیگری برای ایجاد فتنه خواهند رفت. بنابراین دانشجوی طراز انقلاب اسلامی بایستی قبل، حین و بعد از وقوع فتنه وظایف خود را بداند.

دشمن خارجی به کمک دنباله روهای خودباخته ی داخلی، ماهها و سالها به دنبال بسترسازی برای ایجاد فتنه علیه انقلاب اسلامی هستند. ساده لوحی است که از این مساله ی مبرهن غفلت کرده و سالها تمرکز دشمن را یک حادثه بنامیم. بنابراین اولین وظیفه ما قبل از وقوع فتنه ها، شناخت دشمن و بازی نکردن در بازی اوست. «در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد، او را در آن بازی کمک نکرد»[1]. دانشجوی بیدار و هوشیارِ جامعه دانشگاهی به دنبال بررسی جریانات پیدا و پنهان داخل کشور است. «دانشجوها موظفند در محیط دانشگاه، افرادی را که منشأ فسادند، اینها را بشناسند و دیگران را آگاه کنند. این خودش یک تبلیغ درست و صحیحی است»[2]. یکی دیگر از وظایف یک دانشجو مطالعه در زمینه مسایل دینی، سیاسی درکنار کار علمی است. تاکید دانشجو بر داشتن قدرت تحلیل  نیز یکی از وظایف حتمی دانشجو است. بصیرت عامل مهم دیگری است باید خود را به آن مجهز کرد.

ناگفته پیداست که در اثر غفلت نخبگان فکری جامعه به عنوان افسران جنگ نرم، شاهد فتنه هایی بوده و خواهیم بود. در زمان فتنه چه باید کرد؟ وظیفه ما به فرموده مقام رهبری حفظ وحدت و آرامش در جامعه است. «در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگیری مصلحت نیست؛ این چیزی است که دشمن میخواهد. دشمن میخواهد جامعه آرام نباشد. امنیت، مهم است. دشمنان امنیتِ مردم دوست دارند که مردم در ناامنی زندگی کنند، ناراحت بشوند»[3].

نباید نسبت به فتنه بی تفاوت بود. امام خامنه ای در تشریح جمله معروف «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» اشاره می کنند: «مقصود این نیست که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه.» باید به تبیین و روشنگری پرداخت. عوام و حتی خواص را نیز بایستی بیدار کرد و از پیشروی فتنه جلوگیری کرد. مهمترین برهه‌ای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد. نمونه بارز این رفتار، عماریاسر در زمان امیرالمومنین است. «جبهه‌‌‌‌ی مقابل امیرالمؤمنین جبهه‌‌‌‌‌ای بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلی سخت بود. کی باید اینجا روشنگری کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ اینجا اصحاب امیرالمؤمنین جلو می افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد.»  اگر در فضای غبارآلود فتنه شبهاتی بوجود آمد چه کسانی باید به آن پاسخگو باشند؟ افسران جنگ نرم!.

در دنیایی که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنه‌سازی است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائی را، هرچه میتوانند، برجسته‌تر کنند و شاخصها و تمایزها را بیشتر، واضح‌تر و روشن‌تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.

تقدیر حتمی همه انسان ها و امت ها خصوصاً  امت اسلامی است که با فتنه ها را روبرو شود. سزاوار نیست، بعد از عبور از فتنه، آن را به دست فراموشی سپرد و از آن درس عبرت نگرفت!. از ترورهای کور تا جنگ های داخلی، از 8 سال جنگ تحمیلی تا فتنه سال 78، از دسیسه های ضد انقلاب و داخلی های خودشیفته­ی غرب در دوران اصلاحات تا فتنه ناکام 88 که به عنوان خط قرمز انقلاب محسوب می شود؛ همه و همه باید تجربه ای بشود برای فتنه های آینده که دشمن بیدار است. این جاست که دانشجوی فرهیخته جامعه بایستی علت ها و ریشه های شکل گیری فتنه ها را بررسی کند تا خود، امت و نظام را در برابر فتنه ها ایمن کند.

#فتنه #نه_دی #9دی #دانشجو #افسر_جنگ_نرم

*** محسن عبدالهی خلج-دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه



[1] - مقام معظم رهبری دیدار 19/10/1388

[2] - مقام معظم رهبری 02/09/1388

[3] - مقام معظم رهبری دیدار 22/09/1388

۰ نظر ۰۴ دی ۹۶ ، ۱۷:۰۸

ضرب المثل بسیار جالبی است که قدیمی ها بارها و بارها برای ما گفته اند: «کسی که خواب است را می توان بیدار کرد، اما کسی که خود را به خواب زده است نمی توان بیدار کرد...»

این روز ها این ضرب المثل را در دستگاه های دولتی و مسئولین کشوری و لشکری به عینه می توان دید. امام خامنه ای در دیدار 19 بهمن امسال[1] با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش از وجود جبهه ی دشمنی در اقتصاد و فرهنگ و آسیب های اجتماعی خبر دادند. نکته مهم در صحبت های امروز ایشان این مسئله بود که از دشمن نباید غافل شد. «غفلت از دشمن هیچ افتخاری ندارد.» خطاب حضرت اقا را بیشتر به کسانی باید معطوف دانست که مصداق بارز ضرب المثل بالا هستند. کسانی که در هر مجلسی از این سخن می گویند که آمریکا و جامعه غرب دست از دشمنی دیرینه خود برداشته است، یا می توان با دشمنی که خصومت دیرینه داریم رفیق شد و دست داد، آمریکا دیگر آمریکای سابق نیست، آمریکا از اشتباهات خود پشیمان شده است، و خیلی ار صحبت های دیگر که کم کم به باور مردم تبدیل می شود ( اگر جلویش را نگیریم). این سخنان همان غفلت از دشمن است، غفلتی که برای برخی از مسئولان تبدیل به گفتمان و حتی تبدیل به افتخار شده است.

شاید خیلی ها، آمریکا را به اوباما و بوش و کارتر بشناسند ولی متاسفانه این دید، اصلاً درست نیست. آمریکا را استراتژیست هایش اداره می کنند نه دولتمردانش. دولتمردان آمریکا، آن چیزی را اجرا می کنند که اتاق فکر آنجا می خواهد. بنابراین باید گفت که استراتژیست های آمریکا، همان هایی هستند که 37 سال پیش نیز بوده اند، با همان فکر و با همان دیدگاه، هیچ فرقی با قدیم نکرده اند. هنوز هم به دنبال شکست انقلاب اسلامی هستند. اینجاست که حضرت اقا در قسمت دیگری از صحبت هایشان در دیدار 19 بهمن امسال خاطر نشان می کنند که «دشمن چون از دشمنی فرو می‌ماند در لباس دوستی ضربه می‌زند.»

و العاقبه للمتقین

برای تماشای کلیپ مرتبط با این نوشته اینجا کلیک کنید

۱ نظر ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۹

حسن روحانی در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور که در محل وزارت کشور برگزار شد با بیان اینکه صاحب این کشور مردم هستند و ولی نعمت ما مردم هستند، تصریح کرد: هیچ مقامی بدون رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم مشروع نخواهد بود و همه رأی می‌خواهند و اگر این اصل را همه قبول داریم، کار بزرگی در پیش داریم و بزرگترین کار سیاست داخلی دولت یازدهم در 7 اسفندماه رقم می‌خورد و کارکرد سیاسی این دولت مشخص می‌شود.

آقای روحانی بار دیگر در حرفی که می زنید تامل بفرمایید. در کشوری که ولایت فقیه در راس آن قرار دارد و حکومتش، حکومت اسلامی است مشروعیت جایگاه کارگزاران علاوه بر مردم که در مقبولیت نقش دارند، به ولی فقیه در جامعه بر می گردد. مگر اینکه این نوع دیدگاه که دیدگاه امام خمینی و امام خامنه ای است را قبول نداشته باشید...

حضرت آقا در دیدار با دانشجویان استان قزوین در سال 82 فرمودند: «در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همه‌ی پایه‌ی مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایه‌ی اساسىِ دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب میشود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ی مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است؛ اکثریت که هیچ. وقتی امام حسین علیه‌السّلام را در نامه‌ای که جزوِ سندهای ماندگار تاریخ اسلام است به کوفه دعوت کردند، این‌طور مینویسند: «و لعمری ما الامام الا الحاکم بالقسط»؛ حاکم در جامعه‌ی اسلامی و حکومت در جامعه‌ی اسلامی نیست، مگر آن‌که عاملِ به قسط باشد؛ حکم به قسط و عدالت کند. اگر حکم به عدالت نکرد، هر کس که او را نصب کرده و هر کس که او را انتخاب کرده، نامشروع است. این موضوع در همه‌ی رده‌های حکومت صدق میکند و فقط مخصوص رهبری در نظام جمهوری اسلامی نیست. البته تکلیف رهبری سنگینتر است و عدالت و تقوایی که در رهبری لازم است، به‌طور مثال، در نماینده‌ی مجلس لازم نیست؛ اما این، بدین معنا نیست که نماینده‌ی مجلس بدون داشتن تقوا و عدالت میتواند به مجلس برود؛ نخیر، او هم تقوا و عدالت لازم دارد؛ چرا؟ چون او هم حاکم است و جزوِ دستگاه قدرت است، همان‌طور که دولت و قوّه‌ی قضایّیه هم حاکم هستند؛ چون اینها بر جان و مالِ جامعه‌ی تحت قدرت خودشان حکومت میکنند.»

 ایشان همچنین در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند:« بنابراین، پایه‌ی مشروعیت حکومت فقط رأی مردم نیست؛ پایه‌ی اصلی تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد. لذا رأی مردم هم لازم است. اسلام برای رأی مردم اهمیت قائل است. فرق بین دمکراسی غربی و مردم‌سالاری دینی که ما مطرح میکنیم، همین جاست.»

۰ نظر ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۵۱

در دنیای سیاست، قدرت های استکباری را با دو مؤلفه می شناسند: قدرت و پول. به وسیله ی پول قدرت را می سازند و به کمک قدرت بدست آمده، پول در می آورند. ایالات متحده آمریکا مدتهاست به وسیله ی قدرت سیاسی و نفوذ و استعمار خود و به وسیله پول که همان دلار است، دست خود را آغشته به خون های بسیاری کرده است.

در دنیای اقتصادی و مالی امروز جهان، دلار نقش مهمی را در زندگی مردم ایفا می کند. انسان ها در سالهای 200 تا 300 قبل از میلاد مسیح برای تجارت خود از طلا و نقره استفاده می کردند. اما رفته رفته طلا و نقره جای خود را به پول کاغذی دادند. پولی که در ابتدا هم ارز با طلا و نقره و به عنوان رسید در جهان عرضه می شد اما کم کم به عنوان پولی شناخته شد که هیچ ذخیره ی طلا و نقره در چاپ اسکناس ها وجود نداشت.

نظام مالی که ایالات متحده آمریکا در کشور خود و حتی در جهان بوجود آورده است باعث ضرر به بسیاری از مردم شده است. از زمانی که خزانه داری آمریکا، اوراق قرضه را به بانکها عرضه می کند و در برابر آن هزینه ای دریافت می کند و به همین سبب، بانک مرکزی اقدام به کشیدن چکهای بی محل از حساب خالی به بانک ها و خرید اوراق قرضه از بانکها می کند، نقدینگی توسط بانکهای واسط شروع به افزایش می کند و این نقدینگی یعنی تورم. از طرف دیگر خزانه به دولت کمک می کند و دولت نیز به کارمندان و سربازان خود حقوق می دهد.

جالب آنجاست که این پولها توسط بانک ها گرفته و پس انداز می شوند ولی واقعیت طور دیگری است. بانکها به طور مثال نود درصد از پول پس انداز مردم را به دیگران وام با بهره می دهند. باز فرد وام گیرنده پولهای خود را در بانکها پس انداز می کند. سپس بانکها حدود نود درصد آن را دوباره به مردم دیگری وام می دهند. این روند ادامه پیدا می کند تا بدهی های افراد زیاد و زیادتر می شود و چون در حقیقت پولی که فرد ذخیره می کند فقط با عدد و رقم نشان داده می شود و پولی وجود ندارد و از طرف دیگر با بهره ای که داده می شود، نهایتاً اصل پول برگردانده می شود و بهره آن می ماند. پس پول در آمریکا بدون هیچ پشتوانه طلا و نقره ای یا چاپ می شود یا تایپ. پول ذخیره شده که توسط مردم بدست می آید نیز با مالیاتی که بر درآمد حاصل می شود به خزانه داری آمریکا باز می گردد. جالب تر آنجاست که آمریکا به دنبال صدور این دلار به تمام جهان است.



ولی در عصر کنونی تقریباً خیلی از کشورها به دنبال حذف دلار هستند و حتی کار خود را شروع کردند. صندوق بریکس بوجود آمد. خرید  فروش بین کشورها با پول رایج کشورهای طرف معامله و بدون دلار انجام شد. این یعنی شکست آمریکا ... جالب آنجاست که شروع کننده این طرح، ایران است. زمانی که طرح تحول اقتصادی اجرا شد، ایران معاملات خود را با واحد پول یورو انجام می داد یا بصورت کالا به کالا، خرید و فروش می کرد. مثلا به ترکیه نفت می فروخت و پول ترکیه را دریافت می کرد و سپس در همان کشور با پول ترکیه، طلا خریده و وارد کشور می کرد.[1]

پس به دنبال اقتصادی رفتیم که الگویی موفق برای دنیا بود. همان طور که حضرت اقا در سال 85 زمانی که سیاستهای اصل 44 را ابلاغ کردند، فرمودند: «ما باید می توانستیم یک الگوی موفق از اقتصاد را به دنیا عرضه کنیم.» این امر در دولتهای نهم و دهم تا حدودی ولو کم محقق شد اما ناقص.

این روش اقتصادی مد نظر حضرت آقا باید احیا شود و روش آن اقتصاد مقاومتی است . روشی که حضرت آقا فرمودند: «اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه مشکلات اقتصادی فائق می آید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صف آرایی کرده به شکست و عقب نشینی وا می دارد بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی اطمینانی های ناشی از تحولات خارج از اختیار در آن روبه افزایش است، باحفظ دستاوردهای کشور در زمینه های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان ها و اصول قانون اساسی و سند چشم انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون زا و برون گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.»[2]

پس می توان این نتیجه را گرفت که یکی از بهترین راههای مبارزه با آمریکا و استکبار جهانی از راه اقتصادی است. آن هم روش اقتصاد مقاومتی که علاوه بر به سامان رسیدن وضع اقتصاد داخلی خودمان، زمینه ساز شکست استکبار جهانی را فراهم خواهد آورد.

                                                   والعاقبه للمتقین

 



[1] مستند رازهای پنهان پول ساخته ی مایک ملونی اقتصاد دان امریکایی www.hiddensecretsofmoney.com

[2] ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی توسط امام خامنه ای http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=25370

۰ نظر ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۹

شورای نگهبان اعلام کرد که در 15 دیماه، آزمون کتبی برای بررسی اولیه صلاحیت علمی نامزدهای خبرگان رهبری را برگزار می نماید.[1] از همین رو حدود 400 نفر از دوستانی که برای خبرگان ثبت نام کرده بودند، می بایست در این آزمون شرکت می کردند. نامزدهای ثبت نام کرده مختارند که در این آزمون شرکت کنند اما شاید احراز صلاحیت علمی شان با سختی روبرو شود.

اما یک نفر در این میان وجود داشت که ایشان هم مختار بود در امتحان شرکت کند؛ و آن آقای سید حسن خمینی نوه امامِ بزرگوار هست. اگر اتفاقاتی که در این مدت کوتاه افتاده است را دوباره مرور کنیم به مسائل پشت پرده ای پی می بریم. 15 دی ماه فرا رسید و آزمون خبرگان ساعت 9 صبح آغاز شد. زمزمه های عدم حضور برخی از افراد معروف در این آزمون به گوش می رسید. فقط خبر بود و انتظار تحلیل نداشتیم. افرادی همانند آیت الله امجد، حاج آقای آقاتهرانی و چند تن از دیگر بزرگان در این آزمون شرکت نکردند، اما در این بین نام سید حسن خمینی نیز دیده می شد. برای همه افراد معروفی که در آزمون شرکت نکرده بودند سوالی در ذهن مردم مطرح شده بود که چرا در این آزمون شرکت نکردند؟؟؟!!!! باید گفت که مختارند.

فقط خبر بود و بس. اما ابتدا این سایت فرارو  بود که استارت این همه هیاهو را زد و آن پخش عکسی از جلسه تدریس سیدحسن آقای خمینی در همان تاریخ بود. [2]

سوال اول>>اگر سیدحسن آقا قصد حضور در آزمون را نداشتند چه لزومی به انتشار این عکس توسط سایت های حامی ایشان بود؟

مسئله به همین جا ختم نشد، رسانه های اطلاح طلب (خودشون میگویند که نگویید زنجیره ای) و حامی ایشان مدام بر روی این خبر مانور می دادند که از ایشان دعوت رسمی نشده است و حتی پیامک شرکت در آزمون نیز به ایشان ارسال نشده است. بعد از این ماجرا سخنگوی شورای نگهبان صریحاً اعلام کردند اعلامیه آزمون به معنای دعوت است و از هیچ فردی دعوت شخصی نشده است.

باز هم فرجام کار اینجا نبود. وقتی سخنگوی شورای نگهبان درباره موضوع اخیر صحبت کردند، سایت های حامی ایشان از این جوّ رسانه ای کوتاه آمدند ولی شروع به بازی رسانه ای دیگری کردند. از علمای متعدد حوزه علمیه کشور خبری منتشر کردند که صلاحیت علمی سیدحسن خمینی با توجه به فایل صوتی درس هایشان قابل احراز می باشد[3]، که بگذریم از این قضیه که چندین تن از علمای نام برده، این مسئله را تکذیب کرده اند.[4] [5] [6] [7]

اما تاسف بارتر آنجاست که این رسانه ها پا را فراتر گذاشتند و می گویند اصلا سید حسن خمینی، مقام علمی شان آن چنان بالاست که نیازی به آزمون ندارند.. اینجاست که یک عده دوست نما می شوند بلای جان سید حسن خمینی نوه امام که به ایشان ضربه خواهد زد. این فرار از قانون است و لا غیر و این نوع تعریف از شخصیتی حوزوی باعث ضرر رساندن به ایشان است.

سوال دوم>> چرا سید حسن آقای خمینی شخصاً وارد میدان نشده و صریحا سخن نمی گویند و موضع خود را اعلام نمی کنند؟

این نوع رفتار حامیان ایشان اصلاً به سود سید حسن خمینی نوه امام بزرگوار نیست و ضرر اصلی را خودِ ایشان خواهد کرد.

والسلام علی من اتبع الهدی

 

۱ نظر ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۵

از زمانی که این خبر را بر روی صفحات خبرگزاری ها دیدم، مدام به این مسئله می خندم. شاید بپرسید چه خبری و به چه علت، خنده؟

تیتر خبر این بود: «ریاض روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد.»

شما قضاوت کنید؟؟؟ این تیتر خنده دار نیست؟؟؟ به جای اینکه در اثر اعدام شیخ بزرگ و برجسته "شیخ نمر باقرالنمر" توسط رژیم نحس سعودی، دولت ایران به ازای تمام اقداماتی که تا به الآن انجام داده سفارت سعودی را تعطیل و سفیر و اعضای سفارت را اخراج کند؛ دولت آل سعود برای ما خط و نشان می کشد و اقدام به قطع روابط می کند.

شاید بگویید خنده دار؟؟؟    آره!  این اتفاق به جای آنکه دردناک باشد برای من خنده دار است ... به دولت روحانی فقط باید خندید ... از کارهای عجیب و غریبی که انجام می دهد باید خندید... از اینکه پادشاه منحوس سعودی فوت کرد و آقای روحانی پیام تسلیت صادر کرد، باید خندید... از اینکه به نوجوانان ایرانی در عربستان تجاوز شد و دولت تدبیر هیچ نگفت و به ادامه روابط امید داشت، باید خندید ... از اینکه فاجعه ی دردناک منا رخ داد و دولت راستگویان گفت که در صورت لزوم از اقتدارمان استفاده می کنیم، باید خندید... از اینکه در واقعه اخیر، پرزیدنت روحانی می گوید که این اقدام سعودی یک عمل غیرانسانی است، باید خندید... فقط باید خندید...

آقای روحانی! آیا واقعاً تصور شما این است که اعدام و به شهادت رساندن رهبر شیعیان یک کشور آن هم عربستان در حد یک عمل غیر انسانی است یا باید آن را محکوم کرده و به محکم ترین الفاظ صحبت کنید؟

آقای روحانی! وزیر امور خارجه تان الآن کجاست؟ راستی رابطه ایران و عربستان چه ربطی به آقای کری دارد؟ جناب اقای ظریف در حین مذاکرات خوب مشغول فیس بوک و فضای مجازی بودند و پیام می دادند، ولی الآن هیچ اثری از ایشان نیست؟

آقای روحانی! از پیامی که داده اید من احساس غرور نکردم... شاید هر ایرانی دیگری هم بود از پیام شما احساس غرور نمی کرد... به جای آن که اصلی ترین بخش پیامتان محکوم کردن و قاطعیت در برابر آل نحس سعود باشد، به اقدامات شب گذشته اش اشاره داشتید که از نظر من هم دارای اشکال بود ...  آیا این همان دیپلماسی قوی دولت تدبیر و امید  بود؟؟؟

آقای روحانی! امام خامنه ای،  عاقبت آل سعود را نابودی دانستند، آیا شما هم چنین اعتقادی دارید؟؟؟

۰ نظر ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۶:۲۴