هر ساله در روزهای منتهی به ایام الله 9 دی، بحث درباره فتنه داغ تر از روزهای معمول می شود. نظام جمهوری اسلامی از زمان پیروزی آن تاکنون با فتنه ها و آزمون های کوچک و بزرگی روبرو بوده است که تمامی آنها با عنایت باری تعالی، رهبری حکیمانه امامین انقلاب و بصیرت ملتِ همیشه در صحنه پشت سر گذاشته شد. فتنه هایی که با ریزش بخشی از خواص جامعه همراه بود اما در مقابل رویش های فراوانی را در نسل های جدید انقلاب شاهد بودیم. یکی از رویش های بارز این درخت تنومند انقلاب، قشر دانشجویان مومن و انقلابی هستند. بنابراین ضروری است بدانیم که نسبت دانشجو به عنوان یکی از اقشار موثر جامعه با فتنه چیست؟ چگونه فتنه را بشناسد و به چه صورت با آن مقابله کند؟ در فتنه چگونه باید عمل کند تا در رفع فتنه موثر باشد؟ بعد از پایان فتنه چه وظایفی بر دوش ایشان است؟ پاسخ این سوالات و مواردی از این دست، نباید برای دانشجوی نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی محل ابهام باشد.
بدیهی است که عوامل خارجی و دست نشانده ی داخلی آنان برای شکست نظام جمهوری اسلامی، سالیان طولانی برای شکل گیری فتنه تلاش می کنند. بعد از رخداد فتنه، کشور را دچار التهاب و مشکلات می کنند و در صورت شکست به دنبال راه های دیگری برای ایجاد فتنه خواهند رفت. بنابراین دانشجوی طراز انقلاب اسلامی بایستی قبل، حین و بعد از وقوع فتنه وظایف خود را بداند.
دشمن خارجی به کمک دنباله روهای خودباخته ی داخلی، ماهها و سالها به دنبال بسترسازی برای ایجاد فتنه علیه انقلاب اسلامی هستند. ساده لوحی است که از این مساله ی مبرهن غفلت کرده و سالها تمرکز دشمن را یک حادثه بنامیم. بنابراین اولین وظیفه ما قبل از وقوع فتنه ها، شناخت دشمن و بازی نکردن در بازی اوست. «در شرائطی که دشمن با همهی وجود، با همهی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد، او را در آن بازی کمک نکرد»[1]. دانشجوی بیدار و هوشیارِ جامعه دانشگاهی به دنبال بررسی جریانات پیدا و پنهان داخل کشور است. «دانشجوها موظفند در محیط دانشگاه، افرادی را که منشأ فسادند، اینها را بشناسند و دیگران را آگاه کنند. این خودش یک تبلیغ درست و صحیحی است»[2]. یکی دیگر از وظایف یک دانشجو مطالعه در زمینه مسایل دینی، سیاسی درکنار کار علمی است. تاکید دانشجو بر داشتن قدرت تحلیل نیز یکی از وظایف حتمی دانشجو است. بصیرت عامل مهم دیگری است باید خود را به آن مجهز کرد.
ناگفته پیداست که در اثر غفلت نخبگان فکری جامعه به عنوان افسران جنگ نرم، شاهد فتنه هایی بوده و خواهیم بود. در زمان فتنه چه باید کرد؟ وظیفه ما به فرموده مقام رهبری حفظ وحدت و آرامش در جامعه است. «در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگیری مصلحت نیست؛ این چیزی است که دشمن میخواهد. دشمن میخواهد جامعه آرام نباشد. امنیت، مهم است. دشمنان امنیتِ مردم دوست دارند که مردم در ناامنی زندگی کنند، ناراحت بشوند»[3].
نباید نسبت به فتنه بی تفاوت بود. امام خامنه ای در تشریح جمله معروف «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» اشاره می کنند: «مقصود این نیست که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! این معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه.» باید به تبیین و روشنگری پرداخت. عوام و حتی خواص را نیز بایستی بیدار کرد و از پیشروی فتنه جلوگیری کرد. مهمترین برههای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد. نمونه بارز این رفتار، عماریاسر در زمان امیرالمومنین است. «جبههی مقابل امیرالمؤمنین جبههای بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلی سخت بود. کی باید اینجا روشنگری کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ اینجا اصحاب امیرالمؤمنین جلو می افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد.» اگر در فضای غبارآلود فتنه شبهاتی بوجود آمد چه کسانی باید به آن پاسخگو باشند؟ افسران جنگ نرم!.
در دنیایی که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازی است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائی را، هرچه میتوانند، برجستهتر کنند و شاخصها و تمایزها را بیشتر، واضحتر و روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.
تقدیر حتمی همه انسان ها و امت ها خصوصاً امت اسلامی است که با فتنه ها را روبرو شود. سزاوار نیست، بعد از عبور از فتنه، آن را به دست فراموشی سپرد و از آن درس عبرت نگرفت!. از ترورهای کور تا جنگ های داخلی، از 8 سال جنگ تحمیلی تا فتنه سال 78، از دسیسه های ضد انقلاب و داخلی های خودشیفتهی غرب در دوران اصلاحات تا فتنه ناکام 88 که به عنوان خط قرمز انقلاب محسوب می شود؛ همه و همه باید تجربه ای بشود برای فتنه های آینده که دشمن بیدار است. این جاست که دانشجوی فرهیخته جامعه بایستی علت ها و ریشه های شکل گیری فتنه ها را بررسی کند تا خود، امت و نظام را در برابر فتنه ها ایمن کند.
#فتنه #نه_دی #9دی #دانشجو #افسر_جنگ_نرم
*** محسن عبدالهی خلج-دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه
در دنیای سیاست، قدرت های استکباری را با دو مؤلفه می شناسند: قدرت و پول. به وسیله ی پول قدرت را می سازند و به کمک قدرت بدست آمده، پول در می آورند. ایالات متحده آمریکا مدتهاست به وسیله ی قدرت سیاسی و نفوذ و استعمار خود و به وسیله پول که همان دلار است، دست خود را آغشته به خون های بسیاری کرده است.
در دنیای اقتصادی و مالی امروز جهان، دلار نقش مهمی را در زندگی مردم ایفا می کند. انسان ها در سالهای 200 تا 300 قبل از میلاد مسیح برای تجارت خود از طلا و نقره استفاده می کردند. اما رفته رفته طلا و نقره جای خود را به پول کاغذی دادند. پولی که در ابتدا هم ارز با طلا و نقره و به عنوان رسید در جهان عرضه می شد اما کم کم به عنوان پولی شناخته شد که هیچ ذخیره ی طلا و نقره در چاپ اسکناس ها وجود نداشت.
نظام مالی که ایالات متحده آمریکا در کشور خود و حتی در جهان بوجود آورده است باعث ضرر به بسیاری از مردم شده است. از زمانی که خزانه داری آمریکا، اوراق قرضه را به بانکها عرضه می کند و در برابر آن هزینه ای دریافت می کند و به همین سبب، بانک مرکزی اقدام به کشیدن چکهای بی محل از حساب خالی به بانک ها و خرید اوراق قرضه از بانکها می کند، نقدینگی توسط بانکهای واسط شروع به افزایش می کند و این نقدینگی یعنی تورم. از طرف دیگر خزانه به دولت کمک می کند و دولت نیز به کارمندان و سربازان خود حقوق می دهد.
جالب آنجاست که این پولها توسط بانک ها گرفته و پس انداز می شوند ولی واقعیت طور دیگری است. بانکها به طور مثال نود درصد از پول پس انداز مردم را به دیگران وام با بهره می دهند. باز فرد وام گیرنده پولهای خود را در بانکها پس انداز می کند. سپس بانکها حدود نود درصد آن را دوباره به مردم دیگری وام می دهند. این روند ادامه پیدا می کند تا بدهی های افراد زیاد و زیادتر می شود و چون در حقیقت پولی که فرد ذخیره می کند فقط با عدد و رقم نشان داده می شود و پولی وجود ندارد و از طرف دیگر با بهره ای که داده می شود، نهایتاً اصل پول برگردانده می شود و بهره آن می ماند. پس پول در آمریکا بدون هیچ پشتوانه طلا و نقره ای یا چاپ می شود یا تایپ. پول ذخیره شده که توسط مردم بدست می آید نیز با مالیاتی که بر درآمد حاصل می شود به خزانه داری آمریکا باز می گردد. جالب تر آنجاست که آمریکا به دنبال صدور این دلار به تمام جهان است.
ولی در عصر کنونی تقریباً خیلی از کشورها به دنبال حذف دلار هستند و حتی کار خود را شروع کردند. صندوق بریکس بوجود آمد. خرید فروش بین کشورها با پول رایج کشورهای طرف معامله و بدون دلار انجام شد. این یعنی شکست آمریکا ... جالب آنجاست که شروع کننده این طرح، ایران است. زمانی که طرح تحول اقتصادی اجرا شد، ایران معاملات خود را با واحد پول یورو انجام می داد یا بصورت کالا به کالا، خرید و فروش می کرد. مثلا به ترکیه نفت می فروخت و پول ترکیه را دریافت می کرد و سپس در همان کشور با پول ترکیه، طلا خریده و وارد کشور می کرد.[1]
پس به دنبال اقتصادی رفتیم که الگویی موفق برای دنیا بود. همان طور که حضرت اقا در سال 85 زمانی که سیاستهای اصل 44 را ابلاغ کردند، فرمودند: «ما باید می توانستیم یک الگوی موفق از اقتصاد را به دنیا عرضه کنیم.» این امر در دولتهای نهم و دهم تا حدودی ولو کم محقق شد اما ناقص.
این روش اقتصادی مد نظر حضرت آقا باید احیا شود و روش آن اقتصاد مقاومتی است . روشی که حضرت آقا فرمودند: «اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه مشکلات اقتصادی فائق می آید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صف آرایی کرده به شکست و عقب نشینی وا می دارد بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی اطمینانی های ناشی از تحولات خارج از اختیار در آن روبه افزایش است، باحفظ دستاوردهای کشور در زمینه های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان ها و اصول قانون اساسی و سند چشم انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون زا و برون گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.»[2]
پس می توان این نتیجه را گرفت که یکی از بهترین راههای مبارزه با آمریکا و استکبار جهانی از راه اقتصادی است. آن هم روش اقتصاد مقاومتی که علاوه بر به سامان رسیدن وضع اقتصاد داخلی خودمان، زمینه ساز شکست استکبار جهانی را فراهم خواهد آورد.
والعاقبه للمتقین
[2] ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی توسط امام خامنه ای http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=25370